کاخ صد ستون

دومین کاخ تخت جمشید از حیث وسعت بنای شکوهمندی است در مشرق حیاط آپادانا که تالار مرکزی آن صد ستون سنگی (ده ردیف 10 ردیفه) داشته است و ازین روی آن را صد ستون خوانده اند. اشمیت آن را تالار تخت نامید زیرا که وی یک صد ستون دیگر اما بسیار کوچکتر در میان دستگاه خزانه کشف کرده بود و نکته دیگر اینکه صد ستون نام تخت جمشید در دوره ساسانی بوده است.

در شمال ایوان شمالی، حیاطی بزرگ وجود دارد و در مشرق آن یک دستگاه ساختمانی مشتمل بر تالارها، انبارهای سربازی، راهروها و دالان های کوچکتر قرار دارد و در شمال حیاط کاخ نیمه تمامی است درست به شکل و طرح دروازه خشیارشا که پیشتر توصیف شد. در مغرب حیاط، دالانی بلند و انبار مانندی است که در شمال بریده می شود تا دو حیاط آپادانا و صد ستون را به هم بپیوندد. یک خیابان بزرگ به طول 90 متر و عرض تقریبی 10 متر از دروازه خشیارشا به طور مستقیم رو به شرق تا به شمال دروازه نیمه تمام می رسد و این خیابان را خیابان سپاهیان می نامند زیرا می پندارند رژه سربازان جاویدان در آن انجام می گرفته است.

تالار بسیار مهم صد ستون یا تالار تخت را خشیارشا آغاز کرد و اردشیر یکم به پایان رسانید. این مطلب را یک سنگ پی بنا که هرتسفلد در گوشه جنوب شرقی تالار یافت گواهی می کند.

این خشت سنگی به اندازه 35 *35*5/7 سانتی متر است و بر دو روی و یک لبه آن نوشته ای به خط میخی بابلی نقر شده که بر اساس ترجمه کامرون بدین گونه است: (اردشیر شاه گوید: این خانه خشیار شاه ، پدر من ، پی اش را ریخت ، به تایید اهورا مزدا، من، اردشیر شاه، آن را برآوردم و تمامش کردم).

احتمالا" بنای کاخ در حدود 470 ق . م آغاز و حدود 450 ق . م تمام شده است. دیوارهای تالار ، ازاره ای از سنگ سیاه مرمر به ارتفاع 40 سانتی متر داشته است. در هر یک از دیوارها دو دریچه سنگی و نه تاقچه درست کرده بودند مگر در دیوار شمالی که فقط دو تاقچه ( در دو گوشه ) و در عوض پنج دریچه سنگی داشته است. ده ردیف ستون – هر ردیف ده تا – سقف بنا را بر پای می داشته اند. زیر ستون ها همه زنگوله‌ای بوته دار و قلمه ستون ها استوانه ای شیار دار و مکلل به گل و بوته های مرکب و مظهر درخت نخل بوده است. بر روی ستون های گاو دو سر گذارده بودند. بنابر تحقیقات تیلیا و همسرش ارتفاع ستون ها به 14 متر می رسیده است. از همه سر ستون های تالار تنها دو عدد بسیار زیبا و درخشان آن باقی مانده بود که آنها را در دهه 1930 م. به شیکاگو برده‌اند.


دو درگاه جنوبی به دالان بلند و درازی باز می‌شده‌اند که در گوشه‌ی غربی به یک اتاقک می‌پیوسته است و از این اتاق با پلکانی کوچک به قسمت شمالی حرمسرا و از آنجا به کاخ سه دری راه می‌یافته‌اند و با پلکان دیگری به دالان غربی تالار می‌رسیده‌اند. خود این دالان توسط درگاه پله‌داری به جنوب حیاط آپادانا وصل می‌گردیده است. دو درگاه شرقی به صندوق‌خانه‌ها و یا یک دالان مرکب متصل بوده‌اند اما درگاه‌های شمالی به ایوانی بزرگ که دو ردیف هشت تایی ستون داشته، باز می‌شده است. این ستون درست مانند ستون‌های تالار بوده‌اند، ولی سرستون انسان دو سر داشته‌اند یعنی مانند سرستونهای ایوان شمالی کاخ سه دری بوده‌اند. این مطلب می‌رساند که هر دو بنا متعلق به یک دوره یعنی زمان اردشیر یکم بوده‌اند.

(یکی از ستونهای این ایوان را تعمیر و باز برپا کرده‌ایم). در دو طرف ایوان، دو اتاق برای سربازان ساخته بودند و بر درگاه آنها، نقش سربازانی با نیزه و سپر نئین کنده بودند که روی به درون ایوان دارند. بر جرز گوشه‌ی شمال غربی این اتاقها سر و گردن دو گاو ساخته‌اند. (یکی از آنها را در اواخر دهه‌ی پنجاه شمسی به جایش نصب کرده‌ایم.) در سرتاسر ایوان و تالار آثار سوختگی شدید و مهیبی که هدیه‌ی اسکندر به ایرانیان بود بچشم می‌خورد. گذشتگان بقایای اشیاء سوخته و خاکستر چوب سدر متعلق به سقف را یافته‌اند و بدین سبب شکی نمانده است که کاخهای تخت جمشید را آتش ویران کرده است.

چخار موضوع بر درگاه تالار (صدستون) حجاری شده است. یکی صحنه‌ی بارعامی است که چهاربار، بر هر طرف دو درگاه شمالی، تکرار شده است، دوم صحنه‌ی اورنگ بران بر درگاه جنوبی است و سوم چهار نقوش (شاه شیرکش) و (پهلوان هیولا کش) است که بر درگاه‌های شرقی و اغربی کنده شده است.


 درگاه‌های شمالی

(درگاه‌های شمالی) ازنظر ارتفاع بلندتر از درگاه‌های دیگر می‌باشند، رویه ‌ی دیوار هر درگاه را به شش قسمت افقی تقسیم کرده‌اند و در قاب بالایی اردشیر یکم بر کرسی فرمانروایی نشسته است و روی به بیرون دارد. در برابر او دو عودسوز گذاشته‌اند و مردی در جامه‌ی مادی اندکی به جلو خم شده است و با دستی عصای حاجبان را گرفته و دست دیگر را بالا آورده دهانش را لمس می‌کند. پشت سر او مردی ایستاده است است که جامه‌ی پارسی دارد اما یک شال رخجی را چند دور گرد سرش پیچیده و به دستی یک عوددان دارد و دست دیگر را روی مچ دست اول انداخته است و با احترام تمام روی به تخت پادشاه کرده است. پشت سر پادشاه سه نفر ایستاده‌اند؛ اولی که بدون ریش و سبیل است، خواجه‌ایی درباری بوده و در جامه‌ی پارسی با کلاه شال‌وتر رخجی است، که مگس‌پرانی را با یک دست بالای تاج پادشاه گرفته است و حوله ای به دست دیگر دارد. نفر دوم مردی است در جامه مادی که ترکش کمان دار، تبر زین و به طور کلی اسلحه پادشاه را حمل می کند. نفر سوم سربازی است پارسی که نیزه به دست ایستاده . همه صحنه در قابی با گل های دوازده پر محاط بوده است و بالای سر پادشاه لبه مزین سایه بان شاهی دیده می شود. شادروان سلطنتی دارای منگوله های زیبایی است که از شرابه ها آویخته. فر ایرانی ( حلقه بالدار ) را در میان دو صف از گاوان نر قرینه هم ( در ردیف بالا ) و شیران نر غران و متقابل ( در پایین ) نقش کرده اند.

این صحنه بار عام مثل صحنه بار عام مکشوف در خزانه است، اما دو تفاوت عمده در این میان وجود دارد. یکی اینکه در این مجلس ولیعهد پادشاه مصور نشده است دوم اینکه در این صحنه تاج پادشاه کلاه استوانه ای ساده ای است که در بالا یک بند افقی و برجسته می خورد و دو لبه خرد پیدا می کند و این همان تاجی است که در کاخ سه دری هم دیدیم. اما تاج خشیارشا بدانگونه که بر درگاههای هدیش و نقش بارعام شاهی مکشوف در خزانه (که اصلا متعلق به مرکز پلکان آپادانا بوده است) دیدیم استوانه ای است ساده که روبه بالا تنها اندکی پهن تر می شود و هیچ لبه و بندی ندارد. گذشته از این در نقش بارعام صد ستون وی تاج و مچ پادشاه و در گردن و گوش او زینت آلات حقیقی و گران بها را به سنگ چسبانیده بوده اند و این همان وضعی است که بر درگاه شرقی کاخ سه دری هم دیدیم ولی در صحنه بارعام خزانه چنین زیورهایی به چشم نمی خورد .

باید اینطور تصور کرد که در اصل در جلو تخت پادشاه پنج صف از سربازان پیاده در دو گروه مقابل همدیگر رو به چپ ایستاده بوده اند، بدانسان که میان آنان فضایی خیابان مانند از پیش کاخ تا به پیش تخت ادامه می یافته است. اما چون هنرمند به پرداختن ژرفانمایی (پرسپکتیو) موفق نبوده است، این صف های کنار هم را طوری منقوش کرده است که گفتی هر صفی روی صف دیگر جای داشته است . هر صف کامل (ده نفری) در یک قاب مزین به گل های دوازده پر محاط شده و همه جرزهای درگاه های شمالی به یک مجلس کامل از این سربازان و بارعام شاهی آراسته اند. صحنه ها طوری است که در هر درگاهی یکایک افراد را دوبار هر بار از یک نقش کرده اند. یعنی در هر درگاه وقتی که به سمت چپ بنگریم افرادی را می بینیم که از سمت راست نشان داده شده اند و وقتی که از سمت راست نگاه می کنیم همان افراد را می بینیم که این دفعه از سمت چپ نمایانند. بنابر این در هر درگاه فقط پنج گروه ده نفری که در پنج ردیف مقابل هم نقش شده اند. در حقیقت دو در گاه صد ستون مجموعا یکصد سرباز را در ده ردیف ده نفری نشان می دهند و و این درست همان نقشه تالار صد ستون را نشان می دهد. یعنی در این نقوش هر سربازی را به یک ستون مملکتی تشبیه کرده اند و تاج و تخت پادشاهی را متکی بر این آزادمردان دانسته اند. در ردیف اول تنها نیزه وران سپردار در جامه پارسی (کلاه شیاردار استوانهای دامن و قبای چین دار و کفش سه بندب) ایستاده اند. در ردیف های دیگر دو پارسی در وسط و رو برروی هم ایستاده اند و دیگران که یکی در میان در جامه پارسی و مادی می باشند، نیزه، کمان، ترکش و کمان دان دارند. ما در این گروه یکصد نفری از سربازان، یکصد فرمانده بزرگ سپاه ایران را تشخیص می دهیم که خود پادشاه فرمانده آنان بوده است. با این حساب یکصد و یازده فرمانده را باید در اینجا بشمار آوریم و این همان شماره ای ایست که در مورد پلکانهای ورودی تخت جمشید و نیز منازل راه شاهی هم دیدیم .

روی پادشاه منقوش در این درگاه ها به بیرون است و این مطلب می رساند که اینها خروجی های تالار بوده اند و نه ورودی های آن.


درگاه های کوچکتر

بر درگاه های کوچکتر دیوارهای غربی و شرقی شاه را در حال نبرد با شیر و هیولا نموده اند. درگاه های شمالی دیوارهای شرقی و غربی هر کدام در دو مجلس، شاه را نشان می دهند که کاکل شیری بالدار و بر سر پا بلند شده را به یک دست گرفته و با دست دیگر خنجری در شکمش فرو کرده است. درگاهه های جنوبی دیوارهای غربی و شرقی شاه را در جنگ با گاوی کوهی و شیرب غران می نمایند. این نقش ها همان اند که در کاخ داریوش (تچر) و حرمسرای خشیارشا تکرار شده اند.


در گاه های جنوبی هر کدام بر داشتن اورنگ شاهی توسط نمایندگان ملل را نشان می دهند، اما در اینجا بر خلاف درگاه شرقی کاخ سه دری هر صحنه فقط پادشاه (اردشیر یکم) را نشان می دهد که توسط چهارده اورنگ بر حمل می شود ولیعهد او را نقش نکرده اند. ارتفاع این درگاه ها کمتر از درگاه های شمالی است و رویه داخلی هر جرز به چهارده قسمت تقسیم شده است که قاب بالا مزین به تصویر اردشیر یکم است که زیر شادروان شاهی و در سایه فر کیانی (انسان بالدار) بر درخت نشسته و به درون تالار برده می شود . تمام صحنه و به ویژه تصویر فر کیانی و فر ایرانی با رنگ های زیبا می درخشیده است. .

سه قسمت پایینی، نمایندگان ملل تابع را نشان می دهند و اینها همان اند که بر هر درگاه شرقی کاخ سه دری کنده شده اند اما در اینجا دو گروه 14 تایی نقش شده اند – 4 نفر در بالا و 5 نفر در میان و 5 نفر در ردیف پایین. این صحنه بر هر درگاه دو بار بر جرزهای متقابل هم تکرار شده است. پس بر روی هم 28 نفر مختلف را نقش نموده اند، یعنی درست همان ها که در نقش درگاه شرقی کاخ سه دری دیدیم. در حقیقت این افراد در نظم و ترتیب و لباس و حالت درست همان اند که در مورد پیش توصیف کردیم. پس بر هر درگاهی یک سمت از 28 نماینده اورنگ بر را – البته بر دو جرز متقابل – تصویر کرده اند. این ترتیب را می توان به صورت زیر نمودار ساخت :

نقش های این درگاه پادشاه را در حال ورود با تالار تخت نشان می دهد و این ثابت می کند که راه ورودی یا خیابان میان حرامسرا و خزانه و یا پلکان رابط میان حرمسرا، کاخ سه دری و صد ستون بوده است.

بررسی نقش های تالار کاخ صد ستون می رساند که اینجا تالار بارعام به معنی اخص نبوده بلکه تالار سلحشوران بشمار می رفته است. یکصد سربازی که بر درگاه های شمالی نقش شده اند، احتمالا" نماد یکصد فرمانده نگهبانان ویژه شاهی اند که هر یک بر نه سرباز فرماندهی داشته است و این موضوع از وسعت و موقعیت خیابان سپاهیان نیز تا"یید می شود، زیرا اگر برای هر سرباز 90 سانتی متر مربع جای اختصاص دهیم، هزار تن نگهبانان نخبه شاهی به یک مستطیل 9/0 * 90 متری، یعنی درست باندازه وسعت آن خیابان، نیاز می داشته اند و بدین ترتیب خیلی خوب در خیابان مزبور جای می گرفته و می توانسته اند از آنجا به حیاط شمالی صد ستون بروند .

قسمت اصلی کاخ همان تالار بزرگ است ( 5/68 در 5/68 متر ) که شکلی چهار گوش و کمی بیشتر از 4600 متر مربع وسعت دارد. تالاری بدین بزرگی در جهان قدیم بی سابقه بوه است چه تالار صد ستون حتی از تالار مرکزی آپادانا هم به مراتب بزرگتر است. سطح آن را 2 متر پایین تر از سطح آپادانا گرفته اند . هشت درگاه – دو عدد در هر دیوار – آن را به دالان ها و صندوق خانه ها و یک ایوان وصل می کند.

از نقطه نظر کاربران درباره کاخ صد ستون

نام شما