در شرق قسمت اصلی حرمسرا و جنوب کاخ صد ستون، بقایای دستگاه ساختمانی بزرگی می یابیم که با دیواری ستبر احاطه شده و با خیابان های پهنی از همه بناهای اطرافش سوا شده است. این آثار، بازمانده گنجینه بزرگ تخت جمشید است که اسکندر آن را تاراج کرد و به آتش کشید. ریخت اصلی این بنا همواره ثابت نبوده و از همان آغاز کار در طرحش دست برده اند. تا آنجا که ما دریافته ایم ، یکی از نخستین بناهایی که روی صفه ساخته شد و گویا مدتی هم از آن به عنوان ساختمانی اداری استفاده می کردند، " خزانه اصلی" داریوش بود

 که در جنوب شرقی تخت جای داشت و چون دژی مستطیل شکل به طول 120 و عرض 60 متر با دیواری ستبر و خشتی و یک رشته سراهای سربازی محاط می شد. این بنا یک در داشت که در وسط دیوار غربی، نزدیک به محل کتیبه های پی بنای داریوش، باز می شد. جبهه بیرونی دیوارهای این بنا دارای فرو رفتگی های منظمی همانند تاقچه های مضرس سه لبه ای بود و وسط تاقچه ها را با گودی پیکان شکلی آراسته بودند. قسمت های بنا از سمت غرب به شرق عبارت بود از اتاق های کوچک سربازان، سه تالار 4 ستونه و یک اتاق 2 ستونه، دو جفت تالار بزرگ که با راهرویی دراز از هم سوا می شدند (جفت شمالی هر یک 36 ستون و جفت جنوبی هر یک 24 ستون داشتند) یک حیاط بزرگ در ناحیه شرقی که به چند ایوان ستون دار محاط می شد و چند تالار متوسط ستون دار در سمت شرق تمام ستون های این بنا از چوب ساخته و با پوشش گل و گچ رنگین پرداخته شده بوده اما زیر ستون ها همه از سنگ چهارگوشه و یا گرد بوده است.

 ساختمان این ((خزانه اصلی)) برای جا دادن گنج شاهی کوچک است بنابراین یک ((خزانه دومی)) ساختند که عبارت بود از همان خزانه اولی به علاوه اضافاتی در شمال آن، شامل یک جفت تالار 24 ستونه و یک تالار بسیار بزرگ 99 ستونی (نه ردیف 11 تایی) و حیاطی با چند تالار و ایوان و اتاقک. بدین گونه وسعت ((خزانه اصلی)) را تقریبا دو برابر کردند و یک در دیگر در دیوار شمالی، نزدیک به گوشه شمال شرقی باز کردند. این مرحله دوم ساختمانی نیز در زمان داریوش انجام پذیرفت.

 بعدها خشایارشا قسمت غربی این بنای مرکب را تراشید و برداشت، تا بر جایش قسمت اصلی آن بنایی را بسازد که به حرمسرای خشیارشا معروف است. این تغییر لابد نقشه خود داریوش بوده است که پسرش به انجام رسانیده، زیرا خشیارشا خود می گوید: (( آنچه را پدرم ساخت، من نگه داشتم)) به جای بخش برداشته شده، ساختمانی مفصل در شمال ((خزانه دومی)) برآوردند مشتمل بر یک تالار بزرگ صد ستونی (بیست ردیف 5 تایی) و چند پاسدارخانه برگرد آنف و بدین گونه بود که ((خزانه سومی)) یعنی ((خزانه تخت جمشید)) که آثارش هنوز برجای است، به وجود آمد.

 در میان اشیای مخمی که در این گنج نهفته بود، یک جفت نقش برجسته بر روی سنگ مرمر نمای آبی تیره بود، که بارعام شاهی را نشان می داد. بر روی هر یک، خشیارشا را بر تخت شاهی و عصا به دست ، با تاج ساده استوانه ای نقش کرده بودند که پیش رویش یک جفت بخورسوز گذارده شده و یکی از بزرگان درباری در جامه مادی و با عصای حاجبی کمی کرنش کرده دست، به دهان آورده و گزارش خود را عرضه می کرد و سپس یک نیزه دار با جامه پارسی و یک خادم با بخور سوز ایستاده بودند.

 در پشت سر پادشاه، شاهزاده داریوش – ولیعهد وی – ایستاده بود و تاج ولیعهدی بر سر داشت. سپس یک خواجه سالار درباری، حوله شاهی و آنگاه یک سپهبد در جامه مادی، کمان و ترکش و کمان دان و تبرزین پادشاه را می آورد. بعد از آنها دو سرباز دیگر ایستاده بودند. این نقش ها را به عللی که پیش‌تر گفتیم از میان پلکانهای آپادانا کنده بودند و به ((خزانه)) آورده و بر جایشان چند سرباز نقش کرده بودند. شصت سالی پیش، این تصاویر برجسته را یافتند و آن را که بهتر مانده بود به تهران آوردند و در موزه ملی ایران نهادند، ولی همان نقش گزند دیده ای هم که در تخت جمشید برجاست، مایه شگفتی و ستایش بینندگان است.

از نقطه نظر کاربران درباره خزانه شاهی
نام شما